نفسم بند نفس های کسی هست که نیست
بی گمان در دل من جای کسی هست که نیست
غرق رویای خودش پشت همین پنجره ها
شاعری محو تماشای کسی هست که نیست
مثل هر روز نشستم سر میزی که فقط
خستگی های منو چای کسی هست که نیست
زیر باران دو نفر کوچه به هم خیره شدند
مرگ این خاطره ها پای کسی هست که نیست
چگونه خاك نفس مي كشد ؟ بينديشيم نیست منبع
درباره این سایت